دلت میخواهد تمام راه را پیاده بروی، گاهی بایستی و این همه زیبایی را در خودت جا دهی...
درختی كه پس از 19 سال به بار نشسته، تعجب ساكنان محل را برانگیخته است.
این درخت آواكادو نزدیك به 2 دهه قبل همزمان با تولد پسر بزرگ خانواده در حیاط خانه آنها كاشته شد.
اما باوجود مراقبتهای فراوانی كه این خانواده از نهال كاشته شده میكردند، این نهال هیچگاه به بار ننشست و میوه نداد.
به این ترتیب آنها از میوه دادن درختشان ناامید شدند و مانند دیگر گیاهان حیاط تنها به آن آب میدادند. اما بعد از اینكه پسر خانواده در آزمون ورودی دانشگاه پذیرفته شد، این درخت هم به بار نشست و اعضای این خانه را متعجب كرد. به گفته آنها این یك اتفاق نادر است كه در مورد درخت آواكادو بهوقوع پیوسته است
آتوسا دختر کوروش بزرگ و همسر دو پادشاه هخامنشی کمبوجیه و داریوش یکم و مادر خشایار شاه برجسته ترین زن در تاریخ ایران قدیم است. از میان آن دختران مهم تر از همه آتوسا دختر کوروش بود. خواهر و همسر اردشیر دوم و همسر اردشیر سوم زنان دیگری هستند که آتوسا نام داشتند.
زندگی سیاسی آتوسای هخامنشی
پس از آناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود، گرفت. زیرا اینچنین لقبی کمتر به ملکهها داده میشد. آشیلوس نمایشنامه نویس قرن پنجم پیش از میلاد در یکی از نمایشنامههای خود تحت عنوان ایرانیان که اختصاص به جنگ خشایار شاه با یونانیان دارد از آتوسا به عنوان بانوی بانوان یاد میکند.
آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی میدانست، و نقش تصمیم گیرنده در آموزش خود و دیگر درباریان داشت. کمبوجیه عاشق خواهر خود آتوسا شد و مغهای زرتشتی را جمع کرد و از آنها خواست که این ازدواج را برای او قانونی کنند.
ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه میداد. از آنجا که آتوسا باهوش، با فرهنگ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب میآمد.
از آنجا که آتوسا زنی جاهطلب و قدرتطلب بود از طریق این وصلت میتوانست به آرزوهای خود جامه عمل بپوشاند. هرودوت میگوید آتوسا از قدرت فوقالعادهای برخوردار بود و در دوره جنگ با یونان که به توصیه او انجام شده بود، داریوش یکم همواره از نصیحتهای او بهره میجست. او حتی علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند.
آتوسا از صلب داریوش شاه دارای چهار فرزند شد، که بزرگترین آنها خشایار شاه بود. اما آتوسا همسر اول داریوش یکم نبود، و داریوش از همسر اولش دارای پسرانی بود که همگی از خشایارشاه بزرگتر بودند. مطابق قانون سلطنت پسر بزرگ شاه پس از او به سلطنت میرسید. اما آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت که توانست خشایار شاه را پس از داریوش به سلطنت برساند.
در زمان سلطنت خشایار شاه آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت میکرد. آشیلوس در نمایشنامه خود همواره از او به عنوان بانوی بانوان یاد میکردهاست. میتوان گفت که در نمایشنامه آشیلوس پس از خشایار، آتوسا بیشترین نقش را بازی میکند.
از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم تا زمانی که خشایار از جنگ یونان بر میگردد زنده بودهاست. احتمالاً آرامگاه او در کنار آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم قرار دارد. آتوسا، یکی از شخصیت های کلیدی در شاهکار گور ویدال، یعنی کتاب آفرینش است. اعتبار این کتایب در بحث درباره چگونگی به سلطنت زسیدن داریوش بزرگ است. آتوسا دارای مهر ویژه و جایگاه بارعام به مانند داریوش بزرگ داشته است.
نام جعلی خلیج ع.ر.ب.ی از صفحات فیفا حذف و به خلیج پارس تغییر کرد
یک مدرک تاریخی ارائه شده توسط رسانههای عراقی و روزنامه الخلیج امارات ۱۹۹۹ که استفاده از عبارت خلیج فارس را در تلگراف ارسالی جمال عبدالناصر قبل از شروع سیاستهای پان عربی او در یک نامه رسمی به دولت بحرین نشان میدهد.
روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت من قویترم یا تو؟
پسر گفت من.
پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟
پسر گفت من.
پدر بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو؟
پسر گفت من .
پدر ازجابلند شد چند قدم باناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟
پسر گفت تو ...
پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟
پسر گفت نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم
چون دستت روی شانه ام بود
پشتم به کوهی مثل تو گرم بود
اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم . .
مرد میلیاردری بودكه توی خونش تمساح نگه میداشت و اونارو گذاشته بود توی استخر پشت خونش .... اون یه دختر خیلی زیبا هم داشت .... یه روز یه مهمونی خیلی مجلل میگیره و خونش پر از آدم میشه .... وسطای مجلس پسرای توی مهمونی رو جمع میکنه میگه میخوام یه مسابقه بذارم واستون .... هر کدوم از شما بتونه این استخر پر از تمساح رو تا ته شنا کنه من یه میلیارد تومن بهش جایزه میدم ... یا اینکه دخترم رو به عقدش در میارم ... هنوز جمله آخرش تموم نشده بود که یکی پرید توی آب و تمساحا همه رفتن طرفش ... اینم با هر بدبختی بود فرار کرد و تا ته آب رو شنا کرد ... از اونور که اومد بیرون یه چند تا خراش کوچیک برداشته بود فقط . میلیاردر که خیلی کف کرده بود گفت : آفرین خیلی خوشم اومد. حالا دخترم رو میخوای یا یک میلیارد تومن پول رو ؟؟؟ پسره گفت : هیچ کدوم ...فقط خواستم بگم ما از (((((شرق تهران))) اومدیم...
دانشمندان به این نتیجه رسیدن ک علت اصلی سرد بودن هوا در ایران اینه که پرچم (بچه های شرق) جلو نور خورشید را گرفته و نمی زاره هوا گرم بشه ...
پرچم بالاست ...
ﯾﮏ ﺷﯿﺮﺍﺯﯼ، ﯾﻪ مشهدیه، ﯾﻪ غرب تهرانی ﻭ ﯾﮏ شرقﺗﻬﺮﺍﻧﯽ ﺗﻮﯼ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ قهوه میخوردند و ﺑﺎ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ : مشهدیه : ﻣﻦ ﯾﮏ ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻋﺎﻟﯽ ﺩﺍﺭﻡ، ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ ﺑﺎﻧﮏ ﻣﻠﯽ ﺭﻭ ﺑﺨﺮﻡ ! !! شیرازی : ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﻡ ﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻡ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﻨﺰ ﺭﻭ ﺑﺨﺮﻡ ! غرب تهرانی : ﻣﻦ ﯾﻪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﻡ ﻭ ﻣﯽ خوام ﺷﺮﮐﺖ ﻣﺎﯾﮑﺮﻭﺳﺎﻓﺖ ﻭ ﺍﭘﻞ ﺭﻭ ﺑﺨﺮﻡ ! ﺳپس ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺷﺪﻧﺪ ﺗا شرق تهرانیه ﺻﺤﺒﺖﮐﻨﺪ ...... شرق تهرانیه ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺯﺩ . ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﻭ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﮔﺬﺍﺷﺖ، ﯾﻪ ﮐﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺧﻮﺭﺩ، ﯾﻪ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪﺍﻭﻧﻬﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑه ﺁﺭﺍﻣﯽ,ﮔﻔﺖ : ﻧﻤﯿﻔﺮﻭﺷﻢ
.: Weblog Themes By Pichak :.