با سلام 


این مطلب رو از مجله روزهای زندگی کپی کردم

بازیکنان به ترتیب به سوالات زیر پاسخ داده اند

1-بهترین روز سال 91

2-بدترین روز سال 91

3-یک شایعه عجیب

سید مهدی رحمتی 

1-تولد فرزندم عطا

2-باخت به ازبکستان

3-عمران زاده سوپراستار سینمای ایران

خسرو حیدری

1-صدرنشینی استقلال

2-حذف از لیگ قهرمانان

3-خسرو حیدری به پرسپولیس پیوست

جواد نکونام


1-پیروزی مقابل کره با گل خودم

2-باخت برابر لبنان

3-نکونام از کودکی استقلالی نبود


آرش برهانی


1-رکورد گلزنان استقلال را شکستم

2-شکست مقابل سایپا

3-پرسپولیس در کورس قهرمانی


حنیف عمران زاده


1-همه روزهایم خوب بود

2-حذف از لیگ قهرمانان

3-کیانوش رحمتی از فوتبال خداحافظی کرد


ایمان موسوی


1-گلزنی برای استقلال برابر المینیوم

2-روز بد نداشتم

3-شایعه ای نیست


کیانوش رحمتی


1-بازگشتم به میادین

2-جراحی پایم مصدومیت طولانی

3-آبی و قرمز خصوصی شدند


هاشم بیک زاده


1-بازگشت به استقلال

2-خط خوردن از تیم ملی

3-عمران زاده به ستارگان جهان دعوت شد


سیاوش اکبرپور


1-قرار داد با استقلال

2-بازی نکردن در دربی به خاطر مصدومیت

3-استقلال قهرمان نمی شود


عباس محمد رضایی


1-پیوستن به استقلال

2-باخت به ازبکستان

3-پرسپولیس قهرمان آسیا شد                                                                                                              

دوستان شما از حرف کی بیشتر خوشتون اومد؟ من که بیشتر از شایعه آرش خوشم اومد یعنی سلطان جزغاله کردن لنگه آرش خخخخخخخخخ  تا آپ بعدی بای اس اسی ها



تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391برچسب:, | 5:19 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 

کشتی آزاد ایران در مسابقه های قهرمانی جهان

از سال 1951 که مسابقه های کشتی آزاد قهرمان جهان پایه گذاری شده است، تیم ملی کشتی آزاد ایران به جز در چهار دوره همواره حضوری فعال و بعضاً موفقیت آمیز داشته است. ایران در سالهای 1961، 1965، 1998 و 2002 موفق به کسب مقام قهرمانی جهان شده و در سی و پنج دوره حضور 109 مدال (40 مدال طلا، 37 نقره و 32 برنز) کسب نموده است که از لحاظ مرغوبیت مدال در مکان دوم برترین کشورهای تاریخ این رقابت ها قرار دارد.

دوره اول (1951، هلسینکی- فنلاند)
 

    در اولین حضور محمود ملاقاسمی در وزن اول و غلامرضا تختی در وزن ششم صاحب مدال نقره شدند و مهدی یعقوبی در وزن دوم و عبدالله مجتبوی در وزن پنجم مدال برنز بر گردن آویختند. تیم ما با این چهار مدال به عنوان سوم جهان دست یافت.

دوره دوم (1954، توکیو- ژاپن)
 

    در مسابقات جهانی 1954، اولین مدال های طلای کشتی ایران به دست آمد. مرحوم جهانبخت توفیق و عباس زندی دو مدال طلای با ارزش کسب نمودند و مرحوم محمد علی فردین هم موفق به کسب یک مدال نقره شد. با این دو طلا و یک نقره، تیم ایران عنوان دوره پیش را تکرار کرد.

 دوره سوم (1957، استانبول- ترکیه)
 

    شادروان غلامرضا تختی با صعود به فوق سنگین (87+) نتوانست موفقیتهای گذشته را تکرار کند و خیلی زود حذف شد. در عوض مرحوم نبی سروری کشتی گیر جوان آن زمان ایران فاتح مدال طلای وزن ششم و ستاره مسابقات شد. حسین ملاقاسمی هم که برای نخستین بار دو بنده تیم ملی کشتی آزاد را به تن کرده بود در وزن سوم صاحب گردن آویز نقره شد. برای سومین بار پیاپی تیم ایران بر سکوی سوم جهان قرار گرفت.

 دوره چهارم (1959، تهران- ایران)
 

    در حالیکه در سه دوره گذشته سه عنوان سومی برای ایران به دست آمده بود، انتظار می رفت با وجود میزبانی مسابقات تیم ملی موفق تر باشد ولی با دو مدال طلای تختی و امامعلی حبیبی و عنوان پنجمی نبی سروری (قهرمان جهان در سال 1957)، ایران به مقام چهارم جهان نزول کرد.

- دوره پنجم (1961، یوکوهاما- ژاپن)
 

    با شکوه ترین حضور ایران در تاریخ مسابقات کشتی  آزاد قهرمانی جهان در یوکوهاما رقم خورد. تیم ایران که ترکیبی از باتجربه ها و جوان ها بود توانست با پنج مدال طلای محمد ابراهیم سیف پور، محمدعلی صنعت کاران، امامعلی حبیبی، منصور مهدی زاده و غلامرضا تختی و یک نقره مرحوم نصرالله سلطانی نژاد در کنار برنز حمید توکل به مقام قهرمانی جهان دست یابد.

 دوره ششم (1962، تولیدو- ایالات متحده)
 

    تیم ما در تولیدو، اقتدار یوکوهاما را نداشت و با کسب دو مدال طلا توسط امامعلی حبیبی و منصور مهدی زاده و دو مدال نقره محمد خادم از غدی و غلامرضا تختی به مقام سوم جهان رسید. تختی در فینال با الکساندر مدوید جوان کشتی گرفت و مساوی کرد ولی به علت 200 گرم اضافه وزن نسبت به حریف، بازنده شد.

دوره هفتم (1963، صوفیه- بلغارستان)
 

    در غیاب امامعلی حبیبی و غلامرضا تختی، تیم ایران تنها به یک مدال نقره (ابراهیم سیف پور) و یک مدال برنز (منصور مهدی زاده) دست یافت  و به عنوان پنجم جهان رسیدند. عبدالله موحد که برای نخستین بار در مسابقات جهان حضور یافته بود به مقام ششم مشترک رسید.

 دوره هشتم (1965، منچستر- انگلستان)
 

    تیم ایران در حضور تمامی بزرگان کشتی جهان، برای دومین بار قهرمان جهان شد. این در حالی بود که پیش از سفر امید چندانی به موفقیت این تیم وجود نداشت. با این حال، کشتی گیران تیم ما با تمام قدرت جنگیدند که حاصل آن سه مدال طلای موحد، سیف‌ پور و مهدی زاده و دو مدال نقره صنعت کاران و محمدعلی فرخیان بود. تختی در این دوره هم غایب بود.

 دوره نهم  (1966، تولیدو- ایالات متحده)
 

    شادروان تختی برای آخرین بار به میدان رفت، اما پس از پیروزی بر کشتی گیری از مجارستان به دلیل دو باخت پیاپی به الکساندر مدوید و احمد آئیک حذف شد. تیم ایران که با دگرگونی به مسابقات تولیدو رفته بود، تنها یک مدال طلا توسط عبدالله موحد بدست آورد تا در کنار سه مدال برنز حسین تهامی، ابوطالب طالبی و ابوالفضل انوری، در مکان چهارم جهان قرار گیرد.

دوره دهم (1967، دهلی نو- هند)
 

    در این دوره، ابوطالب طالبی یک بار دیگر در وزن دوم مدال برنز گرفت و در وزن چهارم عبدالله موحد برای سومین سال پیاپی قهرمان جهان شد. بقیه کشتی گیران ایرانی بی مدال ماندند و تیم ایران با یک پله صعود نسبت به دوره قبل در مکان سوم جهان ایستاد.

 دوره یازدهم (1969، ماردل پلاتا- آرژانتین)
 

    از این سال،‌مسابقه های کشتی از 8 وزن به 10 وزن ارتقاء یافت و برای نخستین بار وزنهای 48 و 100+ کیلوگرم ایجاد شد. تیم ایران توانست طبق مقررات جدید نسبتاً موفق عمل کند. ابراهیم جوادی در 48 کیلو و عبدالله موحد در 68 کیلو صاحب مدال طلا شدند. محمد قربانی در 52 کیلو و شمس الدین سیدعباسی در 62 کیلو به مدال نقره رسیدند و ابوطالب طالبی در 57 کیلو و ابوالفضل انوری در 100+ کیلو صاحب گردن آویز برنز شدند. در چهار وزن دیگر کشتی گیران ما از کسب امتیاز بی نصیب ماندند تا علی رغم کسب 6 مدال، ایران پس از شوروی و ایالات متحده در مکان سوم جهان بایستد.

دوره دوازدهم (1970، ادمونتون- کانادا)
 

    از لحاظ کسب مدال طلا نسبت به سال قبل موفق تر بودیم. ابراهیم جوادی طلای خود در 48 کیلو را تکرار کرد. شمس الدین سیدعباسی این بار با شایستگی بر سکوی نخست ایستاد و عبدالله موحد ششمین طلای پیاپی خود را تصاحب نمود تا جاودان شود. علاوه بر سه مدال طلا، محمد فرهنگ دوست در وزن 74 کیلوگرم مدال نقره گرفت و محمد قربانی هم در وزن 52 کیلو برنده مدال برنز شد. ایران مانند دوره پیش پس از شوروی و ایالات متحده بر سکوی سوم جهان قرار گرفت.

دوره سیزدهم (1971، صوفیه- بلغارستان)
 

    صوفیه برای عبدالله موحد و کشتی ایران میعادگاهی تلخ بود. قهرمان شش ساله جهان و المپیک فقط با یک باخت به کیکووادا از ژاپن در مکان چهارم قرار گرفت. ابراهیم جوادی باز هم طلا گرفت. محمد قربانی این بار موفق تر ظاهر شد و به مدال طلا دست یافت. شمس الدین سیدعباسی و محمد فرهنگ دوست به ترتیب صاحب نشان نقره و برنز شدند تا علی رغم ناکامی طلایی ترین قهرمان ایران، همچنان در مکان سوم جهان باقی بمانیم.

دوره چهاردهم (1973، تهران- ایران)
 

    تهران پس از سال 1959، برای دومین بار میزبان آزادکاران جهان شد. هرچند در این مسابقات سه مدال طلا و یک برنز کسب کردیم ولی پس از شوروی در مکان دوم جهان قرار گرفتیم. ابراهیم جوادی که از 48 کیلو به 52 کیلو آمده بود اولین طلایی تیم ایران بود. محسن فرح وشی در 57 کیلو و منصور برزگر در 74 کیلو نیز بر سکوی قهرمانی ایستادند و یک برنز هم توسط محمدرضا نوایی در 62 کیلو بدست آمد.

دوره پانزدهم (1974، استانبول- ترکیه)
 

    به علت برگزاری بازیهای آسیایی به میزبانی ایران، با صلاحدید مسئولان وقت فدراسیون کشتی ایران، تیم اول ایران در بازیهای آسیایی و تیم دوم در مسابقات جهانی استانبول شرکت داده شدند که در استانبول تنها رمضان خدر در 57 کیلو یک مدال نقره گرفت و تیم ایران با سقوطی کامل در رده هفتم جدول رده بندی قرار گرفت.

دوره شانزدهم (1975، مینسک- شوروی)
 

   برخلاف دوره پیش این بار تیم اصلی ایران در مسابقات جهانی حضور یافته بود ولی مانند دوره قبل تنها یک مدال نقره حاصل شد که نتیجه تلاش منصور برزگر در 74 کیلو بود. در جدول رده بندی امتیازها هم با یک پله سقوط در مکان هشتم جهان قرار گرفتیم.

دروه هفدهم (1977، لوزان- سوئیس)
 

    ناکامی دوره های قبل و المپیک 1976 مونترال یک بار دیگر تکرار شد. منصور برزگر تنها ناجی ایران از سقوط کامل بود که باز هم مدال نقره گرفت. در این سال ما در مکان ششم جهان قرار گرفتیم.

دوره هجدهم (1978، مکزیکوسیتی- مکزیک)
 

    با انتصاب مجدد سیدمحمد خادم به عنوان رئیس فدراسیون کشتی ایران که کارآمدترین فرد در این پست محسوب می شد، کشتی ایران جانی دوباره گرفت و توانست تا رده سوم جهان صعود نماید. در این دوره هر چند صاحب طلا نشدیم ولی دو مدال نقره توسط محمدحسین محبی در 74 کیلو و رضا سوخته سرایی در 100+ کیلو کسب نمودیم. محمد بزم آور در 48 کیلو و محمد رضایی در 62 کیلو هم دو مدال برنز کسب کردند.

دوره نوزدهم (1979، سان دیه گو- ایالات متحده)
 

    به دلیل وقوع انقلاب اسلامی و قطع ارتباط سیاسی با ایالات متحده، برای نخستین بار تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی حضور نیافت. البته 12 داور ایرانی در رقابت ها حضور داشتند. سال بعد هم که المپیک 1980 در مسکو برگزار گردید با تحریم المپیک توسط ایران، کشتی گیران هم از حضور در این مسابقه باز ماندند.

دوره بیستم (1981، اسکوپیه- یوگسلاوی)
 

    در نخستین حضور ایران پس از پیروزی انقلاب، رضا سوخته سرایی در فوق سنگین به یک مدال نقره دست یافت و در مجموع تیمی ایران در مکان پنجم جهان قرار گرفت.

دوره بیست و یکم (1982، ادمونتون- کانادا)
 

    پس از 12 سال یک بار دیگر شهر ادمونتون میزبان کشتی گیران جهان بود. در این رقابت ها علی رغم اینکه تیم ایران از چهره های مستعد و با تجربه ای همچون بزم آور،‌حسن و حسین محبی، امیر تهرانی و رضا سوخته سرایی بهره می برد، ضعیف ترین نتیجه تاریخ کشتی ایران از لحاظ دریافت مدال رقم خورد و تیم ایران بدون مدال به وطن بازگشت.

دوره بیست و دوم (1983، کی یف- اوکراین)
 

    در حالیکه تیمی بسیار پرامید به مسابقات اعزام شده بود، نتوانست در رقابت ها شرکت نماید. دلیل عدم شرکت تیم هم این بود که در مسابقات کشتی فرنگی،‌که قبل از مسابقه های کشتی آزاد برگزار شده بود، یک کشتی گیر ایرانی به علت عدم اطلاع و آگاهی با حریفی از اسرائیل مبارزه کرد و به پیروزی رسید. به همین دلیل به دستور وزارت امور خارجه  این تیم به ایران باز گردانده شد. در کی یف، قبل از شروع مسابقه ها علیرضا سلیمانی به نفع سوخته سرایی کنار رفت و سوخته سرایی هم که امید زیادی به کسب مدال طلا داشت نتوانست در رقابت ها حضور یابد.

دوره بیست و سوم (1985، بوداپست- مجارستان)
 

    تیم ایران پس از ناکامی و دوری چند ساله بار دیگر قدم به رقابت های جهانی نهاد. (المپیک 1984 لس آنجلس توسط ایران تحریم شده بود.) مجید ترکان در 48 کیلو به مدال نقره رسید. محمدحسن محبی نیز که در 90 کیلو به همین مقام رسیده بود، در هنگام نواخته شده سرود آمریکا (در این وزن بیل شر از ایالات متحده به مقام قهرمانی رسیده بود.) به صلاحدید هیأت سرپرستی ایران از سکو پائین آمد و همین امر موجب محرومیت وی و پس گرفتن مدالش از سوی فیلا شد. علیرضا سلیمانی هم که قرار بود برای کسب مقام پنجمی با کشتی گیر آلمان شرقی روبرو شود به نشانه اعتراض دست داور بلغاری مسابقه را پیش از مسابقه بالا برد تا او نیز با محرومیت روبرو شود. با محرومیت این دو کشتی گیر تیم ایران به بدترین مقام تاریخ کشتی خود رسید و در مکان سیزدهم جهان قرار گرفت.

دوره بیست و چهارم (1986، بوداپست- مجارستان)
 

    مجارستان برای دومین سال متوالی میزبان مسابقات جهانی شد. از آنجا که تیم کشتی ایران سه هفته قبل از آن در بازیهای آسیایی سئول شرکت کرده بود، دبیرکل وقت کمیته ملی المپیک در یک تصمیم عجیب دستور به عدم شرکت تیم ملی در مسابقه های جهانی داد تا سومین غیبت ایران در این رویداد شود.

دوره بیست و پنجم (1987، کلرمون فران- فرانسه)
 

    تیم کشتی آزاد ایران به بهانه عدم صدور روادید از سوی سفارت فرانسه در تهران در مسابقات حضور نیافت.

دوره بیست و ششم (1989، مارتینی- سوئیس)
 

    برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشتی آزاد ایران صاحب نشان طلای جهان شد. علیرضا سلیمانی در وزن 130 کیلوگرم توانست نوار پیروزی های قهرمانان شوروی در این وزن را پاره کند. وی در فینال بوریس بامگارتنر قهرمان جهان از ایالات متحده را 4-3 مغلوب کرد. مجید ترکان در 52 کیلو و عسکری محمدیان در 57 کیلو مدال برنز و نقره گرفتند. نتایج قابل قبول کشتی گیران ایران، مقام پنجمی جهان را به همراه داشت.

دوره بیست و هفتم (1990، توکیو- ژاپن)
 

    از این سال، محمدعلی صنعت کاران به عنوان نایب رئیس فدراسیون کشتی و منصور برزگر به عنوان سرمربی تیم ملی مشغول به کار شدند. در اولین حضور جهانی تیم جدید،‌ مجید ترکان به مدال طلای 52 کیلو رسید و امیررضا خادم در 74 کیلو و محمدحسن محبی در 90 کیلو به مدال برنز رسیدند. تیم ایران با یک پله صعود به مقام چهارم جهان رسید.

دوره بیست و هشتم (1991، وارنا- بلغارستان)
 

    تیم ایران با ترکیبی از جوانان و با تجربه ها توانست به مقام سوم جهان دست یابد تا باز هم در میان بزرگان کشتی آزاد جهان قرار گیرد. امیررضا خادم با شکست کنی ماندی قهرمان المپیک 88 و جهانی 89 به مقام قهرمانی وزن 74 کیلوگرم رسید. اویس ملاح هم در 57 کیلو مدال برنز گرفت. علیرضا سلیمانی هرچند محمود دمیر از ترکیه را شکست داد ولی به عنوانی بهتر از چهارمی دست نیافت.

دوره بیست و نهم (1993، تورنتو- کانادا)
 

    در این رقابت ها که بصورت تک حذفی برگزار گردید، امیررضا خادم در کمال ناباوری در برابر حریف مجاری خود ضربه فنی و حذف شد. رسول خادم هم که در 100 کیلوگرم حضور یافته بود خیلی زود از دور رقابت ها کنار رفت. عباس جدیدی که توانسته بود مخاربک خادارتسف دارنده 7 مدال طلای جهان و المپیک را مغلوب سازد و در نهایت به مدال طلا برسد، به علت مثبت بودن آزمایش دوپینگش محروم شد. اکبر فلاح تنها چهره طلایی تیم ما بود که توانست در 68 کیلوگرم بر سکوی نخست جهان قرار گیرد. غلامرضا محمدی هم که برای نخستین بار در رقابت های جهانی حضور یافته بود با شکست در برابر والنتین یوردانف به مدال نقره رسید و تیم ایران در مجموع هفتم شد.

دوره سی ام (1994، استانبول- ترکیه)
 

    در این دوره- تیم ایران تنها با اختلاف چهار امتیاز از کسب عنوان قهرمانی جهان بازماند و پشت سر تیمهای ترکیه، روسیه و کوبا قرار گرفت. ترکها با بهره گیری از میزبانی و لطف داوران به مقام قهرمانی رسید. در استانبول، رسول خادم با غلبه بر مخاربک خادار تسف و ملوین داگلاس به مدال طلا دست یافت. محمد طلایی با شکست در برابر پوئوتو از کوبا نایب قهرمان شد. غلامرضا محمدی در 52 کیلو و بهروز یاری در 74 کیلو مدال برنز گرفتند.

دوره سی و یکم (1995، آتلانتا- ایالات متحده)
 

    رسول خادم یک بار دیگر با شکست خادارتسف قهرمان جهان شد. غلامرضا محمدی و اکبر فلاح به مدال نقره رسیدند و عباس جدیدی یک مدال برنز کسب کرد تا تیم ایران پس از سال 1973 بار دیگر نایب قهرمان جهان شود.



دوره سی و دوم (1997، کراسنویارسک- روسیه)
 

     تیم ایران با مربیگری امیررضا خادم پس از سالها توانست صاحب دو مدال طلا شود. محمد طلایی در 58 کیلو و عباس حاج کناری در 63، قهرمان جهان شدند و علیرضا حیدری در 85 کیلو به مدال برنز رسید و تیم ما در رده سوم جهان قرار گرفت.

دوره سی و سوم (1998، تهران- ایران)
 

    پس از 23 سال انتظار یک بار دیگر قهرمان جهان شدیم. علیرضا دبیر، علیرضا حیدری و عباس جدیدی طلایی‌های تیم ایران بودند. عباس حاج کناری و رسول خادم به مدال نقره رسیدند و غلامرضا محمدی روی یک غافلگیری از دریافت طلا بازماند و صاحب مدال برنز شد. تیم ایران با اختلاف 10 امتیاز بر قهرمانی جلوس کرد.

دوره سی و چهارم (1999، آنکارا- ترکیه)
 

    یک سال پس از کسب عنوان قهرمانی جهان، تیم ایران نه تنها مدال طلایی کسب نکرد بلکه با سه پله سقوط در رده چهارم جهان ایستاد. برای ایران، علیرضا دبیر و علیرضا حیدری مدال نقره گرفتند و عباس جدیدی صاحب نشان برنز شد.

دوره سی و پنجم (2001، صوفیه- بلغارستان)
 

    مسابقات سال 2001 ابتدا قرار بود در نیویورک برگزار شود که به علت وقوع حوادث 11 سپتامبر با سه ماه تأخیر در صوفیه بلغارستان برگزار شد. همانند دوره پیش دست ما از طلا کوتاه ماند. 3 مدال نقره که توسط علیرضا دبیر (قهرمان المپیک 2000 سیدنی)، بانک نورزاد و امیر توکلیان به دست آمد و عنوان سوم تیمی دستاورد ما از این رقابت ها بود.

دوره سی و ششم (2002، تهران- ایران)
 

    به فاصله چهار سال یک بار دیگر تهران میزبان کشتی گیران آزادکار جهان شد. همانند سال 1998 تیم ایران بالاتر از روسیه به مقام قهرمانی جهان رسید، البته این بار برخلاف آن سال تنها یک مدال طلا کسب شد. مهدی حاجی زاده کشتی گیر جوان مازندرانی با اجرای کلکسیونی از فنون کشتی در مبارزاتش به مقام قهرمانی رسید. علیرضا دبیر و علیرضا حیدری دوم شدند و مجید فدایی و محمد طلایی بر سکوی سوم جهان ایستادند.

دوره سی و هفتم (2003، نیویورک- ایالات متحده)
 

    شهر نیویورک که در سال 2001 میزبانی را از دست داده بود دو سال بعد عهده دار این مسئولیت شد. تیم ایران که برای دریافت روادید راه پر پیچ و خمی را پیموده بود با تیمی خسته در مسابقات حضور یافت و باز هم نتوانست از عنوان قهرمانی سال قبل خود دفاع کند. برای تیم ما علیرضا حیدری به مدال نقره دست یافت. محمد اصلانی و علیرضا رضایی هم بر سکوی سوم جهان ایستادند.

دوره سی و هشتم (2005، بوداپست - مجارستان)

سی و هشتمین دوره رقابت های کشتی آزاد قهرمانی جهان در بوداپست مجارستان برگزار شد. تیم ملی ایران در حالی قدم به این مسابقات نهاد که هیچ یک از چهره های مدال آور المپیک سال قبل در آن حضور نداشتند. از میان هفت کشتی گیر اعزامی، تنها مهدی حاجی زاده (قهرمان جهان در سال 2002) سابقه شرکت در رقابت های جهانی را داشت. تیم ایران با ترکیب تقی داداشی (55 کیلو)، مراد محمدی (60 کیلو)، مسعود واحدی (66 کیلو)، مهدی حاجی زاده (74 کیلو)، فریدون قنبری (84 کیلو)، امیر مرادی گنجی (96 کیلو) و فردین معصومی (120 کیلو) از بیست و هشت مدال توزیع شده تنها به یک مدال برنز توسط مراد محمدی دست یافت و در رده بندی امتیازی در مکان ششم قرار گرفت که یکی از بدترین نتایج تاریخ کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی محسوب می شود.

دوره سی و نهم (2006، گوانگ ژو - چین)

تیم ملی کشتی آزاد ایران که در دوره قبل تنها به یک مدال برنز توسط مراد محمدی در وزن 60 کیلوگرم دست یافته بود با چند تغییرعازم گوانگ ژو چین شد. چندی قبل از این مسابقات یزدانی خرم جانشین طالقانی در رأس فدراسیون کشتی شده بود و منصور برزگر به عنوان مدیر تیم های ملی در رأس تیم قرار گرفته بود. در این دوره ، مراد محمدی موفق شد با شکست مایک زادیک آمریکایی به مدال طلای وزن 60 کیلوگرم دست یابد. علی اصغر بذری که چندین سال منتظر فرصت برای خودنمایی بود مدال نقره وزن 74 کیلوگرم را از آن خود کرد. رضا یزدانی جوان مازندرانی تیم ملی هم درخشش زیادی از خود نشان داد و تنها با قبول باخت مقابل ساجید ساجیدف (قهرمان جهان) به مدال برنز 84 کیلوگرم دست یافت. علیرضا حیدری کاپیتان با سابقه تیم ملی در 96 کیلوگرم خوب کشتی گرفت ولی به مدالی دست نیافت. فردین معصومی هم در 120 کیلوگرم بر سکوی سوم ایستاد تا تیم ایران با این نتایج به مقام نایب قهرمانی جهان دست یابد.

 

مدال آوران ایران در مسابقات جهانی

تیم ملی کشتی آزاد ایران همواره در مسابقات جهانی جزو مدعیان بوده و تا سال 2007 چهار بار در سال‌های 1961، 1965، 1998 و 2002 بر سکوی قهرمانی جهان ایستاده است. همچنین تیم ایران چهار بار در سال‌های 1971، 1973، 1995 و 2006 عنوان نایب قهرمانی جهان را بدست آورده است و یازده بار در مکان سوم قرار گرفته است.

تاکنون 40 مدال طلا 38 نقره و 33 برنز ره‌آورد ملی پوشان کشتی آزاد ایران در رقابت‌های جهانی بوده است.

همچنین در کشتی فرنگی 16 مدال شامل 5 طلا 4 نقره و 8 برنز در مسابقات جهانی نصیب فرنگی‌کاران ایرانی شده است.

مدال آوران ایران در مسابقات جهانی به شرح زیر هستند:

 

کشتی آزاد:


1951 هلسینکی (فنلاند)

52 کیلوگرم: محمود ملاقاسمی (نقره)

57 کیلوگرم: محمد مهدی یعقوبی (برنز)

73 کیلوگرم: عبداله مجتبوی (برنز)

79 کیلوگرم: غلامرضا تختی (نقره)

سرمربی: صائیم اریکان



1954 توکیو (ژاپن)

67 کیلوگرم: توفیق جهانبخت (طلا)

73 کیلوگرم:‌ محمدعلی فردین (نقره)

79 کیلوگرم: عباس زندی (طلا)

مربیان: کیومرث ابوالملوکی- عبدالحسین فیلی



1957 استانبول (ترکیه)

62 کیلوگرم: حسین ابراهیمیان (نقره)

79 کیلوگرم: نبی سروری (طلا)

سرمربی: حبیب اله بلور



1959 تهران (ایران)

73 کیلوگرم: امامعلی حبیبی (طلا)

87 کیلوگرم: غلامرضا تختی (طلا)

سرمربی: حبیب اله بلور



1961 یوکوهاما (ژاپن)

52 کیلوگرم: نصراله سلطانی نژاد (نقره)

57 کیلوگرم: محمدابراهیم سیف‌پور (طلا)

62 کیلوگرم: حمید توکل (برنز)

67 کیلوگرم: محمدعلی صنعتکاران (طلا)

73 کیلوگرم: امامعلی حبیبی (طلا)

79 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (طلا)

87 کیلوگرم: غلامرضا تختی (طلا)

سرمربی: حبیب اله بلور



1962 تولیدو (آمریکا)

63 کیلوگرم: محمد خادم (نقره)

78 کیلوگرم: امامعلی حبیبی (طلا)

87 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (طلا)

97 کیلوگرم: غلامرضا تختی (نقره)

سرمربی: عباس زندی



1963 صوفیه (بلغارستان)

63 کیلوگرم: محمدابراهیم سیف‌پور (نقره)

87 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (برنز)

مربیان: نبی سروری- علی غفاری



1965 منچستر (انگلیس)

57 کیلوگرم: محمدعلی فرخیان (نقره)

63 کیلوگرم: محمدابراهیم سیف‌پور (طلا)

70 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

78 کیلوگرم: محمدعلی صنعتکاران (نقره)

87 کیلوگرم: منصور مهدی‌زاده (طلا)

سرمربی: نبی سروری



1966 تولیدو (آمریکا)

57 کیلوگرم: ابوطالب طالبی (برنز)

70 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

78 کیلوگرم‌: حسین تهامی (برنز)

97+ کیلوگرم: ابوالفضل انوری (برنز)

سرمربی: نبی سروری

مربی: ناصر گیوه‌چی



1967 دهلی نو (هند)

57 کیلوگرم: ابوطالب طالبی (برنز)

70 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

مربیان: رحمت اله غفوریان- پرویز سیروس پور- منصور رئیسی



1969 ماردلپلاتا (آرژانتین)

48 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)


57 کیلوگرم:‌ ابوطالب طالبی (برنز)

62 کیلوگرم: شمس‌الدین سید عباسی (نقره)

68 کیلوگرم:‌ عبداله موحد (طلا)

74 کیلوگرم: محمد فرهنگ‌دوست (نقره)

سرمربی: علی غفاری



1970 ادمونتون (کانادا)

48 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)

62 کیلوگرم: شمس‌الدین سیدعباسی (طلا)

68 کیلوگرم: عبداله موحد (طلا)

74 کیلوگرم: محمد فرهنگ‌دوست (نقره)

سرمربی: علی غفاری

مربی: پرویز سیروس پور



1971 صوفیه (بلغارستان)

48 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)

62 کیلوگرم: شمس‌الدین سیدعباسی (نقره)

74 کیلوگرم: محمد فرهنگ‌دوست (برنز)

سرمربی: علی غفاری

مربی: پرویز سیروس پور



1973 تهران (ایران)

52 کیلوگرم: ابراهیم جوادی (طلا)

57 کیلوگرم: محسن فرح‌وشی (طلا)

62 کیلوگرم: محمدرضا نوایی (برنز)

74 کیلوگرم: منصور برزگر (طلا)

مربیان: محمدعلی صنعتکاران- منصور مهدی‌زاده



1974 استانبول (ترکیه)

57 کیلوگرم:‌ رمضان خدر (نقره)

سرمربی: نبی سروری

مربی: محمدعلی خسجته‌پور



1975 مینسک (شوری سابق)

74 کیلوگرم:‌ منصور برزگر (نقره)

مربیان: محمدعلی صنعتکاران- پرویز سیروس‌پور



1977 لوزان (سوئیس)

74 کیلوگرم: منصور برزگر (نقره)

مربیان: محمود معزی‌پور- پرویز سیروس‌پور- علی‌اکبر حیدری



1978 مکزیکوسیتی (مکزیک)

48 کیلوگرم: محمد بزم‌آور (برنز)

62 کیلوگرم: محمد رضایی (برنز)

74 کیلوگرم: محمدحسین محبی (نقره)

100+ کیلوگرم: رضا سوخته‌سرایی (نقره)

مربیان: پرویز سیروس‌پور- منصور برزگر- محسن فرح‌وشی



1979 سن‌دیه‌گو (آمریکا)

ایران حضور نداشت



1981 اسکوپیه (یوگسلاوی سابق)

100+ رضا سوخته‌سرایی (نقره)

مربیان: صادق ایمانی- جعفر علیجانی



1982 ادمونتون (کانادا)

ایران مدالی بدست نیاورد

سرمربی: محمود معزی‌پور



1983 کیف (شوروی سابق)

ایران حضور نداشت



1985 بوداپست (مجارستان)

48 کیلوگرم: مجید ترکان (نقره)

90 کیلوگرم: محمدحسن محبی (نقره)

مربیان: محمود معزی‌پور- شمس‌الدین سیدعباسی



1986 بوداپست (مجارستان)

ایران حضور نداشت



1987 کلرمونت فراند (فرانسه)

ایران حضور نداشت



1989 مارتینی (سوئیس)

52 کیلوگرم: مجید ترکان (برنز)

57 کیلوگرم: عسکری محمدیان (نقره)

130 کیلوگرم: علیرضا سلیمانی (طلا)

مربیان: شمس‌الدین سیدعباسی- یداله اعتصامی



1990 توکیو (ژاپن)

52 کیلوگرم: مجید ترکان (طلا)

74 کیلوگرم: امیرضا خادم (برنز)

90 کیلوگرم: محمدحسن محبی (برنز)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: ابراهیم جوادی- محمدرضا نوایی- علی بیات



1991 وارنا (بلغارستان)

57 کیلوگرم: اویس ملاح (برنز)

74 کیلوگرم: امیرضا خادم (طلا)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: ابراهیم جوادی- محمدرضا نوایی- علی بیات



1993 تورنتو (کانادا)

52 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (نقره)

68 کیلوگرم: اکبر فلاح (طلا)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: محمد خادم- محمدرضا نوایی- جواد رفوگر



1994 استانبول (ترکیه)

52 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (برنز)

57 کیلوگرم: محمد طلایی (نقره)

74 کیلوگرم:‌ بهروز یاری (برنز)

90 کیلوگرم: رسول خادم (طلا)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: محمدرضا نوایی- قدیر نخودچی- رضا سوخته‌سرایی



1995 آتلانتا (آمریکا)

52 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (نقره)

68 کیلوگرم: اکبر فلاح (نقره)

90 کیلوگرم: رسول خادم (طلا)

100 کیلوگرم: عباس جدیدی (برنز)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: محسن فرح‌وشی- قدیر نخودچی



1997 کراسنویارسک (روسیه)

58 کیلوگرم: محمد طلایی (طلا)

63 کیلوگرم: عباس حاج‌کناری (طلا)

85 کیلوگرم: علیرضا حیدری (برنز)

مربیان: مجید ترکان- محسن کاوه- پرویز عالی

مدیر فنی: امیررضا خادم



1998 تهران (ایران)

54 کیلوگرم: غلامرضا محمدی (برنز)

58 کیلوگرم: علیرضا دبیر (طلا)

63 کیلوگرم: عباس حاج‌کناری (نقره)

85 کیلوگرم: علیرضا حیدری (طلا)

97 کیلوگرم: عباس جدیدی (طلا)

130 کیلوگرم: رسول خادم (نقره)

مربیان: محسن کاوه- پرویز عالی

مدیر فنی:  امیرضا خادم



1999 آنکارا (ترکیه)

58 کیلوگرم: علیرضا دبیر (نقره)

97 کیلوگرم:‌ علیرضا حیدری (نقره)

130 کیلوگرم: عباس جدیدی (برنز)

سرمربی: محسن فرح‌وشی

مربیان: عسکری محمدیان- جواد رفوگر- تقی اکبرنژاد



2001 صوفیه (بلغارستان)

54 کیلوگرم: بابک نورزاد (نقره)

63 کیلوگرم: علیرضا دبیر (نقره)

69 کیلوگرم: امیر توکلیان (نقره)

مربیان: اکبر فلاح- محسن کاوه- یعقوب نجفی جویباری



2002 تهران (ایران)

60 کیلوگرم: محمد طلایی (برنز)

66 کیلوگرم:‌ علیرضا دبیر (نقره)

74 کیلوگرم: مهدی حاجی‌زاده (طلا)

84 کیلوگرم: مجید خدایی (برنز)

96 کیلوگرم: علیرضا حیدری (نقره)

سرمربی: محمدحسن محبی

مربیان: محسن کاوه- حسن حمیدی



2003 نیویورک (آمریکا)

96 کیلوگرم: علیرضا حیدری (نقره)

120 کیلوگرم: علیرضا رضایی (برنز)

سرمربی: محسن فرح‌وشی

مربیان: محسن کاوه- آیت واگذاری- تقی اکبرنژاد



2005 بوداپست (مجارستان)

60 کیلوگرم: مراد محمدی (برنز)

مربیان: محسن کاوه- عسکری محمدیان- غلامرضا محمدی- امیر توکلیان



2006 کوانگ جو (چین)

60 کیلوگرم: مراد محمدی (طلا)

74 کیلوگرم: علی‌اصغر بذری (نقره)

84 کیلوگرم:‌ رضا یزدانی (برنز)

120 کیلوگرم: فردین معصومی (برنز)

سرمربی: منصور برزگر

مربیان: تقی اکبر نژاد- عزیز واگذاری



2007 باکو (آذربایجان)

84 کیلوگرم: رضا یزدانی (برنز)

96 کیلوگرم: سعید ابراهیمی (نقره)

سرمربی: علیرضا حیدری

مربیان: تقی اکبرنژاد- عزیز واگذاری- بهنام طیبی

 


 

2009 هرنینگ (دانمارک)

66 کیلوگرم: مهدی تقوی (طلا)

74 کیلوگرم: صادق گودرزی (برنز)

120 کیلوگرم: فردین معصومی (نقره)

سرمربی: غلامرضا محمدی

مربیان: محسن کاوه، اسماعیل دنگسرکی، ابراهیم مهربان

تیم ایران با 40 امتیاز سوم شد


 2010 مسکو (روسیه)

60 کیلوگرم: سید مراد محمدی (برنز)

74 کیلوگرم: صادق گودرزی (نقره)

سرمربی: غلامرضا محمدی

مربیان: محسن کاوه، اسماعیل دنگسرکی، ابراهیم مهربان، اکبر دودانگه

تیم ایران با 28 امتیاز چهارم شد

 


 

 

 


کشتی فرنگی

1961 یوکوهاما (ژاپن)

62 کیلوگرم: علیرضا قلیچ‌خانی (برنز)



1966 تولیدو (آمریکا)

63 کیلوگرم: ایرج خورشید‌فر (برنز)



1969 ماردل پلاتا (آرژانتین)

48 کیلوگرم:‌ رحیم علی‌آبادی (نقره)

58 کیلوگرم: فیروز علیزاده (طلا)



1973 تهران (ایران)

52 کیلوگرم: رحیم علی‌آبادی (برنز)



1977 گوتنبرگ (سوئد)

52 کیلوگرم: مرادعلی شیرانی (برنز)



1983 کیف (شوروی سابق)

68 کیلوگرم: محمد بنا (نقره)



1991 وارنا (بلغارستان)

48 کیلوگرم: رضا سیم‌خواه (نقره)



2001 پاتراس (یونان)

54 کیلوگرم: حسن رنگرز (طلا)



2002 مسکو (روسیه)

55 کیلوگرم: حسن رنگرز (برنز)



2005 بوداپست (مجارستان)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

60 کیلوگرم: علی اشکانی (نقره)



2006 کوانگ جو (چین)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

84 کیلوگرم: سامان طهماسبی (برنز)



2007 باکو (آذربایجان)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

84 کیلوگرم: سامان طهماسبی (برنز)

96 کیلوگرم: قاسم رضایی (برنز)


 
2009  هرنینگ (دانمارک)
 
55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)
74 کیلوگرم: فرشاد علیزاده (برنز)
84 کیلوگرم: حبیب‌اله اخلاقی (برنز)
96 کیلوگرم: امیر علی‌اکبری (برنز)
سرمربی: محمد بنا
مربیان: ناصر نوربخش، جمشید خیرآبادی، ایرج قلاوند
تیم ایران با 39 امتیاز برای اولین بار در تاریخ نایب قهرمان شد

 


 

2010 مسکو (روسیه)

55 کیلوگرم: حمید سوریان (طلا)

96 کیلوگرم: امیر علی‌اکبری (طلا)

سرمربی: محمد بنا

مربیان: جمشید خیرآبادی، ایرج اسفندیاری فر،  رسول جزینی، حمیدرضا اسماعیل‌نژاد

تیم ایران با 22 امتیاز هشتم شد.



تاريخ : پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, | 1:54 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جنایات اعراب درایران بدست عمر

به هر حال چون هزیمتیان به مدائن رسیدند اعراب نیز به مدائن رسیدند و بر در مدائن خیمه زدند.و مدت اقامتشان در آنجا به درازا کشید چندان که دوبار در آنجا خرمای تازه خوردند و دو بار شتر قربانی کردند.چون اقامت آنها در آنجا به درازا کشید در مدائن قحطی افتاد و کار مردم به خوردن گوشت سگ و گربه کشید.

تازیان به تیسفون آمدند و غارت و کشتن بسیار در پیش گرفتند.بدینگونه بود که مدائن با کاخهای شاهنشاهی و گنجها گرانبهای چهارصد ساله به دست تازیان افتاد و کسانی که نمک را از کافور نمی شناختند و توفیر بهای سیم و زر را نمی دانستند.از آن قصرهای اسرار آمیز جز ویرانی هیچ برجای ننهاد.

از مدائن جز شهری کوچک و بی اهمیت نماند.هر چند ایوان های آن سالها همچنان باقی است و وبرانه های آن از شکوه و عظمت ایام گذشته ی ایران می گوید و افسانه های دلنشین را می سراید.

 

 

در جنگ جولا غنیمت های بسیار به چنگ اعراب افتاد چندان که پیش از آن نیافته بودند و زنان و دختران بسیار نیز به اسرات گرفتند چندان که عمر از کثرت اسیران نگرانی در دل پدید آمد.کشتگان حولا را برخی بالغ بر صد هزار تن می نویسند.

در حمله به دهکده ی الیس هم مرز با قلمرو اعراب جاپان سالار دهکده راه را بر خالد ابن ولید بست جنگی سختی میان ایرانیان و اعراب در کنار رودی که بعدها به سبب همین جنگ به نام رود خون معروف گردید در گرفت.

در برابر مقاومت و سرسختی ایرانیان خالد نذر کرد چندان از ایرانی ها بکشم که خونشان بر رود روان گردد و چون پارسیان مغلوب شدند گروه گروه از اسیران را کنار رود می آوردند و کنار رود سر می بریدند و در آن آسیاب ها بود سه روز پیاپی با آب خون آلود گندم سپاه را که بالغ بر هجده هزار نفر بود آرد می کردند

کشتگان پارسیان در الیس بالغ بر هفتاد هزار نفر بودند

در جنگ نهاوند در سال 22 هجری ایرانیان مقاومت بسیار و اعراب خشونت بسیار نشان دادند.مقدسی می گوید دسته های ایرانی در آنجا چهارصد هزار تن بودند و از خود مقاومت بسیار نشان دادند و اعراب از ایشان چنان کشتند که خدا داند.

 

و از اموال و غنیمت ها چندین نصب اعراب گردید که در هیچ کتابی ذکر نشده است.

در فتح شوشتر مردم از آهن تیغ های تیز سه لبه ساخته بودند و در صحرا ریختند و اعراب متحیر گردیدند پس از فتحش شوشتر اعراب به قتل و غارت پرداختند و آنهایی را که از فرمان انها سر باز می زدند گردن زدند.

در فتح استخر مردم شهر قتل عام شدند و اعراب کشتاری بزرگ کردند.

رام هرمز نیز پس از جنگی سخت به تسخیر اعراب در آمد و سپاهیان اعراب بسیاری از مردم شهر را کشتند و زنان و کودکان بسیاری را برده ساختند و مال و كالا هاى بسیاری را بدست آوردند.

در حمله به سیستان مردم مقاومت زیاد و اعراب خشونت زیاد از خود نشان دادند بطوری که ربیع ابن زیاد سردار عرب برای کاستن از مقاومت مردم و ترساندن آنها دستور داد تا صدری بسازند از آن کشتگان یعنی اجساد کشتگان را روی هم انباشتند واز آن کشته ها تکیه گاه ها ساختند و ربیع این زیاد بر شد بروی آن نشست بدین ترتیب اعراب بر سیستان مسلط شدند و قرار شد هر سال هزار هزار درهم و هزار وصیف(پسر بچه)به اعراب مالیات دهند.

در حمله ی اعراب به ری مردم مقاومت بسیار کردند بطوری که مغیره سردار عرب یک چشم خود را از دست داد و چندان از آنها کشته شد که کشتگان را با نی شمارش کردند و غنیمتی که نصیب اعراب شد به اندازه ی مداین بود.

در حمله ی اعراب به آذربایجان و همدان و خراسان نیز مردم مقاومت بسیار از خود نشان دادند و بقول طبری در جنگ همدان چندان از پارسیان کشته شد که در شمار نبود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اينا ارزش دارن ؟؟؟

مرگ به خودشون و پدرانشون ...



تاريخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, | 5:13 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 ترجمه متن کورش بزرگ شاهرخ رزمجو و اروینگ فینكل است كه در موزه بریتانیا انجام گرفته است. 

۱) آن هنگام كه ......{مردو]ك، پادشاه همه آسمان‌ها و زمین، كسی كه ........،] ... كه با ... یش {سرزمین‌های دشمنانش(؟) را لگدكوب می‌كند} 

۲) [...................] {با دانایی گسترده، - كسی كه} گوشه‌های جهان {را زیر نظر دارد}، 

۳) [..............................] ... فرزند ارشد [او]، فرومایه‌ای (=بِلشَزَر) به سروری سرزمینش گمارده شد. 

۴) -[...................................... اما او [فرمانروایی؟ سا]ختگی بر آنان قرار داد، 

۵) نمونه‌ای ساختگی از اِسگیل سا[خت و] ................ برای (شهر) اور و دیگر جایگاه‌های مقدس [فرستاد؟] 

۶) آیین‌هایی كه شایسته آنان (خدیان/ پرستشگاه‌ها) نبود. پیشكشی[هایی ناپاك] ................. گستاخانه [...] هر روز یاوه‌سرایی می‌كرد و [اها]نت‌آمیز 

۷) (او) پیشكشی‌های روزانه را بازداشت. او در [آیین‌ها دست برد و] .................. درون پرستشگاه‌ها برقرار [كرد]. در اندیشه‌اش به ترس از مردوك- شاه خدایان- پایان داد. 

۸) هر روز به شهرش (= شهر مردوك) بدی روا می‌داشت. ................. همه مردما[نش را ..........](= مردمان مردوك)را با یوغی رها نشدنی به نابودی كشاند. 

۹) انلیل خدایان (= مردوك)، از شِكوِه ایشان بسیار خشمگین شد، و .................. قلمرو آنان. خدایانی كه درون آنها می‌زیستند محراب‌هایشان را رها كردند. 

۱۰) خشمگین از اینكه او (-نبونئید) (آنان را) (=خدایان غیربابلی) به شوانَه (=بابِل) وارد كرده بود. [دلِ] مردوكِ بلند[پایه، انلیلِ خدایان] به رحم آمد ....... (او) بر همه زیستگاه‌هایی كه جایگاه‌های مقدسشان ویران گشته بود. 

۱۱) و مردم سرزمین سومر و اكد كه همچون كالبد مردگان شده بودند، اندیشه كرد (و) بر آنان رحم آورد. او همه سرزمین‌ها را جست‌ و بررسی كرد، 

۱۲) شاهی دادگر را جست‌وجو كرد كه دلخواهش باشد. او كوروش، شاه (شهر) انشان را به دستانش گرفت، و او را به نام خواند، (و) شهریاری او بر همگان را به آوای بلند اعلام كرد. 

۱۳) او (=مردوك) سرزمین گوتی (و) همه سپاهیان مادی را در برابر پاهای او (=كوروش) به كرنش درآورد و همه مردمان سرسیاه (=عامه مردم) را كه (مردوك) به دستان او (=كوروش) سپرده بود، 

۱۴) به دادگری و راستی شبانی كرد. مردوك، سرور بزرگ، كه پرورنده مردمانش است، به كارهای نیك او (=كوروش) و دل راستینش به شادی نگریست 

۱۵) (و) او را فرمان داد تا به‌سوی شهرش (=شهر مردوك)، بابِل، برود. او را واداشت (تا) راه تینتیر (=بابِل) را در پیش گیرد، و، همچون دوست و همراهی در كنارش گام برداشت. 

۱۶) سپاهیان گسترده‌اش كه شمارشان همچون آب یك رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگ‌افزارها در كنارش روان بودند. 

۱۷) (مردوك) او را بدون جنگ و نبرد به درون شوانه (=بابل) وارد كرد. او شهرش، بابِل را از سختی رهانید. او (=مردوك) نبونئید، شاهی را كه از او نمی‌هراسید، در دستش (=دست كوروش) نهاد. 

۱۸) همه مردم تینتیر (=بابِل)، تمامی سرزمین‌های سومر و اكد، بزرگان و فرمانداران در برابرش كرنش كردند (و) بر پاهایش بوسه زدند، از پادشاهی او شادمان گشتند (و) چهره‌هایشان درخشان شد. 

۱۹) (مردوك) سروری كه با یاری‌اش به مردگان زندگی بخشید (و) آنكه همه را از سختی و دشواری رهانید، آنان او را به شادی ستایش كردند و نامش را ستودند. 

۲۰) منم كوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابِل، شاه سومر و اَكد، شاه چهار گوشه جهان. 

۲۱) پسر كمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان، نوه كوروش، شاه بزرگ، شا[ه شهر] انشان، از نسل چَیش پیش، شاه بزرگ، شاه شهر انشان. 

۲۲) دودمان جاودانه پادشاهی كه (خدایان) بِل و نَبو فرمانروایش را دوست دارند (و) پادشاهی او را با دلی شاد یاد می‌كنند. آنگاه كه با آشتی به در [ون] بابل آمدم. 

۲۳) جایگاه سروری (خود) را با جشن و شادمانی در كاخ شاهی برپا كردم. مردوك، سرور بزرگ، قلب گشاده كسی كه بابِل را دوست دارد، [همچون سرنو]شتم به من [بخشید] (و) من هر روز ترسنده در پی نیایش او بودم. 

۲۴) سپاهیان گسترده‌ام با آرامش درون بابِل گام برمی‌داشتند. نگذاشتم كسی در همه [سومر و] اَكد هراس‌آفرین باشد. 

۲۵) در پی امنیت شهر بابِل و همه جایگاه‌های مقدسش بودم. برای مردم بابِل ----- كه برخلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود كه شایسته‌شان نبود، 

۲۶) خستگی‌هایشان را تسكین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان كردم. مردوك، سرور بزرگ، از رفتار [نیك من] شادمان گشت (و) 

۲۷) به من كوروش، شاهی كه از او می‌ترسد و كمبوجیه پسر تنی[ام و به] همه سپاهیانم، 

۲۸) بركتی نیكو ارزانی داشت. بگذار ما با شادی در برابرش باشیم، در آرامش. به [فرمان] والایش، همه شاهانی كه بر تخت نشسته‌اند، 

۲۹) از هر گوشه (جهان)، از دریای بالا تا دریای پایین، آنان كه در سرزمین‌های دوردست می‌زیند (و) همه شاهان سرزمین اَمورو كه در چادرها زندگی می‌كنند، همه آنان، 

۳۰) باج سنگینشان را به شوانه (بابِل) آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. از [شوانه= بابل] تا شهر آشور و شوش،

۳۱) اَكد، سرزمین اِشنونَه، زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی، جا[یگاه‌های مقدس آن‌سو]ی دجله كه از دیرباز محراب‌هایشان ویران شده بود، 

۳۲) خدایانی را كه درون آنها ساكن بودند، به جایگاه‌هایشان بازگرداندم و (آنان را) در جایگاه ابدی خودشان نهادم. همه مردمان آنان (=آن خدایان) را گِرد آوردم و به سكونتگاه‌هایشان بازگرداندم و 

۳۳) خدایانِ سرزمین سومر و اكد را كه نبونئید- در میان خشم سرور خدایان- به شوانَه (=بابِل) آورده بود، به فرمان مردوك، سرور بزرگ، به سلامت 

۳۴) به جایگاهشان بازگرداندم، جایگاهی كه دلشادشان می‌سازد. باشد تا خدایانی كه به درون نیایشگاه‌هایشان بازگرداندم، 

۳۵) هر روز در برابر بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) كارهای نیكم را یادآور شوند و به مردوك، سرورم چنین بگویند كه «كوروش، شاهی كه از تو می‌ترسد و كمبوجیه پسرش 

۳۶) ... بگذار آن {سهمیه‌رسان نیایشگاه‌هایمان باشند، تا روزگاران دراز(؟)... و} باشد كه مردمان بابِل [شاهیِ] او را بستایند». من همه سرزمین‌ها را در صلح قرار دادم. 

۳۷) ............. [غا]ز، دو مرغابی، ده كبوتر، بیشتر از [پیشكشی پیشینِ] غاز و مرغابی و كبوتری كه ....... 

۳۸) ... [روزا]نه افزودم. ........ در پی استوار كردن باروی دیوار ایمگور- اِنلیل، دیوار بزرگ بابل برآمدم، 

۳۹) ... دیواری از آجر پخته، بر كناره خندقی كه شاه پیشین ساخته بود، ولی ساختش را به پایان [نَبرده بود] ... كار آن را [من... به پایان بردم.] 

۴۰) ... كه [شهر را از بیرون در بر نگرفته بود]، كه هیچ شاهی پیش از من (با) كارگران به بیگاری [گرفته شده سرزمینش در] شوانه (=بابِل) نساخته بود. 

۴۱) ... (آن را) [با قیر] و آجر پخته از نو برپا كردم و [ساختش را به پایان رساندم]. 

۴۲) ... [دروازه‌های بزرگ از چوب سدر] با روكش مفرغین. من همه آن درها را با آستانه[ها و قطعات مسی] كار گذاردم. 

۴۳) ... [... كتیبه‌ای از] آشوربانی پال، شاهی پیش از من، [(روی آن) نو]شته شده بود، [درون آن دید]م. 

۴۴) [.......] {او... مردوك، سرور بزرگ، آفریننده (؟)} [...................................] 

۴۵) [...........................] {... من... همچون هدیه‌ای [پیشكش كردم]}...... [(برای) خشنودی‌ات} تا به جا]ودان. {[نوشته و] تطبیق [بر بنیادِ لوحه]...]؛ (این) كتیبه قیشتی- مردوك، پسر...} 

راهنمای متن: 
* نقطه‌گذاری‌ها نشان دهنده شكستگی یا آسیب‌دیدگی متن هستند. 
** نوشته‌های درون [] به معنی بخش‌های شكسته و یا بازسازی شده است. 
*** نشانه ؟ برای احتمال‌ها به كار رفته است. 
**** ترجمه بخش‌های درون {} از روی متن دو قطعه نویافته، انجام شده است. 

راهنمای نام‌ها: 
انلیل خدایان: لقبی برای مردوك. 
ایمگور- انلیل (Imgur-Enlil): نام دیوار درونی شهر بابل. 
بِل (Bel): نام دیگر خدای مردوك، به معنی «سرور». 
تینتیر (Tintir): نام بخشی از شمال شهر بابِل و یكی از نام‌هایی كه برای بابِل به كار برده می‌شد. 
سرسیاه (Black- headed people): اصطلاحی رایج در زبان اكدی كه مردم میانرودان برای نامیدن خود به كار می‌بردند و منظور از آن اشاره به عوام و مردم عادی بوده است. 
شوانه (Shuanna): نام بخشی از جنوب شهر بابِل كه برای نامیدن بابِل نیز به كار می‌رفت. 
گوتی (Guti): نام مردم ساكن در منطقه میان زاگرس تا دجله. در این دوره، این نام به طور مشخص برای نامیدن اقوام ایرانی مانند مادها و هم‌پیمانان آنان به كار می‌برده می‌شد. 
مردوك (Marduk): نام خدای بزرگ بابل. 
نَبو (Nabu): نام خدای بابلی كتابت و پسر مردوك و سرَپَنیتو.

 

اگر واقعا ايروني هستي الان بايد گريه كني ...



تاريخ : چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, | 5:15 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
پوشش زنان ايراني در گذر زمـآن

پوشش زنان ایرانی

 

پوشش زنان قاجاری

پوشش زنان امروزی

 

همه ي دوران هست ، بايد بري تو ادامه مطلب ...

 


ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, | 6:32 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

آقای "قهرمان پردیس" ایرانی ساکن انگلستان در صورت ارائه مدارک کافی می تواند پس از او به عنوان پیرترین انسان دنیا شناخته شود.

شناسنامه او تاریخ تولدش را دوم نوامبر 1903 نشان میدهدو سن او به این ترتیب 109 سال خواهد بود اما خانواده اش مدعی هستند او برای اینکه به خدمت سربازی نرود شناسنامه اش را تغییر داده و در اصل در سال 1899 بدنیا آمده است و بدین ترتیب سن او به 113 سال و 69 روز افزایش می یابد.

در صورتی که ادعای این فرد ساکن شهر آیلسبوری درست باشد، موسسه گینس او را به عنوان دومین فرد پیر دنیا خواهد شناخت. آقای پردیس قدرت تکلمش را از دست داده ولی دخترش شهره می گوید :«وقتی که جوان بود یک نفر به او گفته بود عمر طولانی خواهد داشت و حالا او می گوید تا 120 سالگی عمر خواهد کرد. باقی خانواده اش به بیماریهای مختلف دچار شدند ولی او گذشته از شکستگی لگن، مشکل دیگری ندارد و باید از ویلچیر استفاده کن»

پیرترین ایرانی در انگلستان زندگی می کند ! + عکس

قهرمان پردیس متولد آذربایجان است و در جوانی به ورزش های گوناگونی چون فوتبال، کشتی، بسکتبال و والیبال مشغول بوده است. او سابقه قهرمانی بوکس در ایران و مربی گری رشته های فوتبال و بسکتبال را دارد. پردیس در اواسط دهه 1980 همراه با همسر و چهار فرزندش به انگلستان مهاجرت کرد.

منبع : سيمرغ

بازنشر : ای پاتوق



تاريخ : یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, | 8:53 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
روزی از حسنین هیکل نویسنده و روزنامه نگار مشهور مصری پرسیدن " چرا مصریها با ان تاریخ با عظمت خود عرب زبان شدند؟ "

وی پاسخ داد :  چون ما فردوسی نداشتیم !!!



تاريخ : شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, | 10:39 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
فرنگیس حیدرپور ( زن تبر به دست ) کسی که یک افسر عراقی متجاوز را با تبر از پای در آورده و سرباز همراهش را اسیر کرده...


فرنگیس حیدرپور ساکن روستای از توابع گیلان غرب و از قهرمانان غیر نظامی جنگ ایران و عراق است . فرنگیس حیدرپور متولد سال ۱۳۴۱ در روستای اوازین است . او در حمله نظامیان عراقی به روستای محل سکونتش با رشادت و شجاعت خود حماسه ای را آفرید که بر اثر آن به شیرزن ایران شهرت یافت . در سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به روستای اوازین مردم به دره های اطراف فرار می کنند . فرنگیس که در آن زمان هیجده سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز می‌گردند در طول راه پدر و برادرش ضمن درگیری با عوامل عراقی دعوت حق را لبیک میگویند و خود او در پی برخورد با یک افسر و سرباز عراقی همراهش بدون داشتن هیچ گونه سلاحی فقط با یک تبر که یادگار پدرش بوده با آنها درگیر شده ، افسر را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به همراه 4 سرباز عراقی که دایی این شیر زن دستگیر کرده بود به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد .
546788_586274861389431_697313878_n.jpg
 


تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:, | 10:38 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
خوب است آنانی که هر روز تلاش می کنند علیه ایران توطئه ای طراحی بکنند و سناریوهایی چون ایران هراسی را به راه می اندازند و یا روزی با ساختن فیلم هایی همچون ۳۰۰ سعی دارند هویت ملی و تاریخی ایران را نادیده بگیرند و تلاش می کنند تمدن سرشار از وحشی گری و ددمنشی خود را به ایران و ایرانی نسبت دهند ، سند ذیل  که در یاداشتهای ((پروکوپیوس)) مورخ بزرگ رومی آمده است را مطالعه کنند :

این مورخ می نویسند : امروز نسخه اصلی تاریخی را که نوشته ام برای مطالعه به امپراتور (( ژوستینین))دادم . امپراتور پس از مروری کوتاه گفت :(( گرچه به سود ما رومیان نیست و باعث تزلزل روحیه می شود اما جا داشت می نوشتی که ژوستینین عقیده دارد که در خون پارسیان یک ماده اختصاصی وجود دارد که  باعث می شود ترس نداشته باشند ، بی باک و مغرور باشند و تسلیم نشوند ، با زور نمی شود غرور و شخصیت آنان را شکست . من نمی دانم ایران چه آبی دارد که این بذرها را درجان مردمانش پرورش می دهد . ))


 

 


تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:, | 10:36 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

 

ادامه مطلب ...

 


ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 8 بهمن 1391برچسب:, | 10:21 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

پرچم های ایران از گذشته تا كنون

پرچم زمان کوروش بزرگ 559 سال پیش از میلاد
 
پایگاه فرهنگی تفریحی ایران نازwww.irannaz.com
 
پایگاه فرهنگی تفریحی ایران نازwww.irannaz.com


پرچم در دوره شاه طهماسب

اينجا " كَل " را ميبينيد كه سمبل فعلي كشورمان ايران است

 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره شاه صفی دوم
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس
دوره نادرشاه
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره علی قلی شاه عادل
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس
دوره آغا محمدخان قاجار
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره محمد شاه قاجار
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس

دوره ناصرالدین شاه
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس



دوره رضاخان و پسرش (پهلوی سابق)
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس


دوره حاضر (جمهوری اسلامی ایران)
 
تاریخچه پرچم های ایران از گذشته تا کنون+عکس

 



تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:ايران, | 10:19 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

یکی از فرماندهان ماردی مغرورِ شجاعت، لگام اسب خویش را با شتاب

برگرداند و اسب سرعت خود را عوض نمود و به افت و خیز افتاد.

این وضع توجه کوروش را جلب نمود و خم شد دست اسب را بلند کرد و

ترکی دور سم آن دید که از تصادم به سنگ حاصل شده بود .

پس به سوار آن گفت: تو که بر اسب لنگی سواری، بیا پایین!

حریف خندید و گفت: نه کوروش، مگر من باید پیاده بجنگم؟

کوروش گفت: بلی نظر من این است؛ سپس به دیگران که با تعجب نگاه

می کردند رو کرد و گفت: در جای خود باشید، من کوروش هخامنشی می گویم!

خود به سوی رود فرود آمد و کمر بند شمشیر خود را برکند و جبّه ی خود را برانداخت.دیگر موقع حرف زدن نبود و اقتضا می کرد منفردا اقدام شود.

ظاهرا بدون اسلحه و در صورتی که دست های خالی خود را بلند می کرد، به رود داخل شد و آب به زانو و کمرش زد.

ولی به کار خود اعتماد داشت، گویی فروشی او به او فرمان می داد.

مردی دیگر خود را به آب زد و معلوم شد وارتان است که از پشت سر او می آید. پس به خود فشار آوردند تا با قدم استوار از رود بگذرند.

کوروش اول بیرون آمد و در اینجا ایبری های پشمالو بهم گردآمدند و

نیزه ها را سبقت چنگ کردند. مخاصمین، خطری از آن دو تن غیر مسلح انتظار نداشتند و چون کوروش روی یکی از تخته سنگ ها نشست، همگی بنای نگاه کردن به او را نهادند.

کوروش سربرآورد و به آنان چنین خطاب نمود : گوش کنید در این موقع که می خواهم برای پادگانی لشگریان آژی دهاک با شما گفتگو کنم.

بهتر است میان ما صلح و صفا باشد.

ایبری ها نطق او را نفهمیدند و جوابی ندادند تا اینکه وارتان که نزد کوروش ایستاده بود به آنان سخن گفت و در آن هنگام مردم در سرزمین گود برای استماع گرد آمدند و جنگاوران پارسی و ارمنی،خاموش و بی حرکت ماندند.

در نتیجه با کمک وارتان قراری داده شد که به موجب آن متارکه شود و

برای سپاه کوروش، خواربار و چراگاه تهیه نمایند.

کوروش با امتنان و خنده اظهار داشت: حمله به این مردم، بدون مذاکره

اشتباه می شد، به هفت ستاره سوگند که ما موفق شدیم.

وارتان کله ی سیاه خود را تکان داد و گفت: بلی ولی این خنجر را برداریدآن وقت خواهید دید.

منظورش خنجر اهدایی ماندانه بود که کوروش به کمر بسته بود.

کوروش خنجر را باز کرد و حاضرین همگی از این عمل ملول شدند و آه از نهادشان برآمد.

وارتان با تبسم گفت: این مردم، به علامت الهه ی بزرگ که بر قبضه ی این خنجر است، اطاعت کردند.

کوروش خشمناک گشته و می خواست خنجر را به رود بیندازد زیرا

نمی خواست به خاطر علامت ملکه به او اطاعت کنند.

ولی بعد تصور کرد که پیروان از برکت همان نشان سالم از گدار گذشتند.

پس آن را دوباره به کمر خودنصب نمود.

در این موقع سواران به او رسیدند و فرمانده از اینکه او تنها رود را عبور کرده بود،اعتراض نمود و کوروش قبول نمود که از آن پس در اقدامات خود با آن ها مشورت کند.

از آن تاریخ به بعد، رشته ی تصمیم در کارها به دست کوروش افتاد،

خواه در اردوگاه باشد ، خواه در میدان جنگ.

3.jpg


تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:, | 10:5 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

میترا طاهری مجری شبکه LCI فرانسه خود را فرزند کوروش و از نسل پاک آریایی می دانم +عکس

میترا طاهری مجری شبکه LCI فرانسه که به عنوان زیباترین مجری دنیا شناخته شد در پاسخ به پرسش خبرنگار فرانسوی که چرا جواب رد به شاهزاده های عرب و شیوخ آنها و پسران سرشناس فرانسوی در مقابل در خواست آنان برای ازدواج داده ای، گفت: من با اینکه فقط یک بار در 3 سالگی به همراه پدر و مادرم به ایران سفر کردم ولی خود را فرزند کوروش و از نسل پاک آریایی می دانم و فرزندانم نیز باید آریایی باشند...

منبع : ایران گراند



تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:, | 7:30 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
fd47730f82086a55a4b8f260cf4947da 292x300 زرتشت پیامبر اجتماعی جهانی

زندگی زیباست

اتشکده ی دیرنه ی پا بر جاست

گر بیفروزش

رقص شعله ی از هر کران پیداست

گر نباشد خاموش است و

این خاموشی گناه است



تاريخ : شنبه 30 دی 1391برچسب:, | 7:21 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
ﻧﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺩﺭ
ﺁﺋﯿﻦ ﭘﻨﺞ ﻫﺰﺍﺭ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻬﺮ)ﻣﯿﺘﺮﺍﺋﯿﺴﻢ(
ﺭﻭﺯ ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﮐﻪ
ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﻣﻬﺮ ﻣﯿﺘﺮﺍ ﯾﺎ ﻣﻬﺮ ﺧﺪﺍﯼ
ﺑﺰﺭﮒ ﺁﺋﯿﻦ ﻣﯿﺘﺮﺍﺋﯿﺴﻢ ﻭ ﻣﻌﻨﯽ ﺷﯿﺪ
ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ ﯾﻌﻨﯽ
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ ﺭﻭﺯ ﻣﻬﺮ ﻭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﯾﺎ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ
ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯﻩ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻣﯿﻼﺩﯼ ﺍﯾﻦ
ﺭﻭﺯsundayﻧﺎﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺑﻪ
ﻣﻌﻨﯽ ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
ﻭ ﺍﯾﻨﮏ
ﺑﻘﯿﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻫﻔﺘﻪ:
ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ=ﺷﻨﺒﻪ
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ=ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ=ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ=ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ=ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ=ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ=ﺟﻤﻌﻪ
ﺍﯾﻨﮏ ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ
ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﺁﯾﻨﺪ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯿﺮﺳﯿﻢ:
ﮐﯿﻮﺍﻥ ﺷﯿﺪ=ﺷﻨﺒﻪ
Saturday = Satur + day
Saturn=ﮐﯿﻮﺍﻥ
--------------- --------------- --------------- -
--------------- -----
ﻣﻬﺮﺷﯿﺪ=ﯾﮑﺸﻨﺒﻪ
Sunday = Sun + day
= Sunﺧﻮﺭ)ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ(= ﻣﻬﺮ
--------------- --------------- --------------- -
--------------- -----
ﻣﻪ ﺷﯿﺪ=ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ
Monday = Mon + day
Moon=ﻣﺎﻩ
--------------- --------------- --------------- -
--------------- -----
ﺑﻬﺮﺍﻡ ﺷﯿﺪ=ﺳﻪ ﺷﻨﺒﻪ
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars=
ﺑﻬﺮﺍﻡ
--------------- --------------- --------------- -
--------------- -----
ﺗﯿﺮﺷﯿﺪ=ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury =
Mercury=ﺗﯿﺮ
--------------- --------------- --------------- -
--------------- -----
ﻫﺮﻣﺰﺷﯿﺪ=ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter
= Jupiter=ﻫﺮﻣﺰ
--------------- --------------- --------------- -
--------------- -----
ﻧﺎﻫﯿﺪﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﺁﺩﯾﻨﻪ=ﺟﻤﻌﻪ
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues =
Venues=ﻧﺎﻫﯽ
ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺗﻌﺼﺐ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺩﻧﯿﺎ ﻭﺍﻣﺪﺍﺭ ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ ﻣﺎ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
68968_148171645331862_1552567100_n.jpg
 


تاريخ : پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 5:37 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

دوستان امروز سالروز بدنيا اومدن كوروش بزرگ است .

اينم ي چند تا سخن از كوروش بزرگ به افتخار سالروز توادش .

دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
کوروش بزرگ

 

 


ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 7 آبان 1392برچسب:, | 5:14 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

جشن بهمنگان (۲۶دی‌ماه) بر همه‌ی ایرانیان و
به ویژه بر مردان و پسران پاک و آزادمنش خجسته باد .
هزاران سال پیش درایران زمین نیاکان ما آیین ها وجشنهای بسیار زیبایی برگزار می کردند که هرکدام ویژگیهای خود را دارا بود .
روز دوم بهمن ماه باستانی (26 دی خورشیدی) بهمن (وهمن) روز نام دارد .
در حال حاضر به دليل تغييراتى كه در گاهشمارى ها به وجود آمده است روز دوم بهمن ماه كه بهمنگان بوده است به 26 دى ماه تغيير كرده و در تقويم ها ثبت شده است .
نیاکانمان در جشن بهمنگان از کشتار و سر بریدن جانداران سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می کردند.
همه ساله ایرانیان به مناسبت جشن باستانی بهمنگان، لباس‌های سفید می‌پوشیدند، غذاهای گیاهی مانند آش بهمنگان پخته، به کوه و در و دشت می‌رفتند و سعی می‌کردند از ریختن خون حیوانات بی‌گناه پرهیز کنند و در این روز به حقوق تمام زیست‌مندان به‌ویژه جانوارن توجه‌ ویژه می‌کردند.
جشن بهمنگان از زمان ساسانیان تا پیش از یورش مغول ها در ایران بوده است و آیینی همگانی و رایج بوده است در این روز در دیگی به نام" بهمنجه" آشی به نام "دانگو" از گندم ماش نخود عدس لوبیا و باقلا می پزند و مهمانی می دهند این آش را هفت دانه نیز می گویند یکی از ویژگی های این جشن حس همکاری و کار گروهی آن بوده است
در بهمنگان به خجستگی این که امشاسپند بهمن در جهان مادی نگاهبان چارپایان سودمند است در این روز از خوردن گوشت پرهیز می شود
خروس سفید به عنوان نماد این روز برگزیده شده ، در حقیقت این نماد زیبا را نیاکان هوشمند ما که استاد برگزیدن نمادهای زیبا بودند هزاران سال پیش برگزیدند و ما تلاش کردیم آن را یادآوری کنیم. خروس در فرهنگ ایران کهن پرنده ای ارجمند و گرامی بود و از چنان جایگاهی برخوردار بود که یونانیان باستان آن را با نام « پرنده ایران » می شناختند.
ایرانیان، خوردن گوشت خروس را نیز ناروا می شمردند چون در آیین مهر خروس سپید « پیک مهر » است که در برخی نگاره های مهری در اروپا آن را در کنار « کوت » مشعل دار می بینیم و پیروان آیین مهر، به هنگام « خروس خوان ِ » سحرگاهان که خروس بانگ بر می آورد، “تن شویی” می نمودند و نیایش بامدادی می خواندند و این گونه روز خود را آغاز می کردند و به کار می پر داختند.
زرتشیان امروزه این جشن را روز پدر می دانند از این رو که بهمن نماد خرد ورزی و اندیشه ی نیک است و این اندیشه ی نیک پندی است که پدران به فرزندان خود می آموزند پس بایسته است که ایرانیان این روز را روز مرد و پدر چشن بگیرند .
عثمان مختاری شاعر سده ی ششم نیز می گوید :
بهمنجه است خیز و می آرای چراغ ری تا برچینیم گوهر شادی ز گنج می
این یک دومه سپاه طرق را مدد کنیم تا بگذرد ز صحرا فوج سپاه دی
چه نیکوست که این جشن های دیرینه و زیبا را هریک از ما در خانواده خود بپا داریم، به اميد روزی که فرهنگ شکوه مند و پربار مان در همه جای ایران زمین باز شناخته شود .
پاينده ايران و ایرانی .



تاريخ : دو شنبه 28 دی 1391برچسب:, | 11:45 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
من ایرانی نیستم چون موقعه ای که بچه بودم تو گوشم عربی خوندند
 
من ایرانی نیستم چون عربها پ ندارند به پارسها میگن فارس و ما هم همینو میگیم
 
من ایرانی نیستم چون به جای درود میگم سلام و به جای بدرود میگم خداحافظ
 
من ایرانی نیستم چون هنوز نمیدونم کورش کیه و چه کرد اما خوب میدونم این عربها کی هستند.
 
 
من ایرانی نیستم چون به جای اینکه به کورش بگم کورش بزرگ میگم کورش کبیر
 
من ایرانی نیستم چون نمیدونم روز کورش بزرگ کی هست(7 آبان) و این روز فقط درتقویم ایران نیست؟!
 
اینها میخواهند اصل و نصب ما ایرانیها رو با مشتی عرب کثیف مقایسه کنند و حتی به ذلت بکشند
پس غیرتت کجا رفته ایرانی


تاريخ : یک شنبه 26 دی 1391برچسب:, | 8:30 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

صدام حسین برای تحقیر کردن خلبانان ایرانی در تلوزیون عراق گفت:به هرجوجه کلاغ (خلبان )ایرانی که بتواند به 50 مایلی نیروگاه بصره نزدیک شود. حقوق یک سال نیروی هوایی عراق را جایزه خواهم داد.
تنها 150 دقیقه پس از این مصاحبه صدام،عباس دوران و حیدریان و علیرضا یاسینی نیروگاه بصره را بمباران کردند. با این عملیات پاسخ گستاخی صدام داده شد و در حقیقت خود صدام تحقیر شد. درود بر این دلیر مردان. درود و رحمت خدا بر تو باد سرباز و شهید وطن دستت را میبوسم.

394883_433202366753372_1362967231_n.jpg


تاريخ : یک شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, | 7:0 قبل از ظهر | نویسنده : باربد |
یک روز یه ترکه...
اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان.. ؛
خیلی شجاع بود، خیلی نترس.. ؛
یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم

یه روز یه رشتیه..
اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی؛
برای مهار کردن گاو وحشی قدرت مطلق شاه تلاش کرد، برای اینکه کسی تو این مملکت ادعای خدایی نکنه؛
اونقدر جنگید تا جونش رو فدای سرزمینش کرد.


یه روز یه لره...
اسمش کریم خان زند بود، موسس سلسله زندیه؛
ساده زیست، نیک سیرت و عدالت پرور بود و تا ممکن می شد از شدت عمل احتراز می کرد

یه روز یه قزوینی یه...
به نام علامه دهخدا ؛
از لحاظ اخلاقی بسیار منحصر بفرد بود و دیوان پارسی بسیار خوبی برای ما بر جا نهاد

یه روز ما همه با هم بودیم...، ترک و رشتی و لر و اصفهانی
تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند و قفل دوستی ما رو شکستند... ؛
حالا دیگه ما برای هم جوک می سازیم، به همدیگه می خندیم!!! 


تاريخ : شنبه 23 دی 1391برچسب:, | 10:27 قبل از ظهر | نویسنده : باربد |


تاريخ : پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, | 10:22 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

درياي پارس پيش از هخامنشيان هم درياي پارس بوده .

طبق بررسي هاي انجام شده ...



ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, | 10:6 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |

اینک

که من از دنیا می روم بیست پنج کشور جزو شاهنشاهی ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترام می باشند. جانشین من خشایار باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورها این است که در امور داخلی آنها دخالت نکند و مذهب و شعایر آنهارا محترم بشمارد.



چيز هايي غلط كه بايد از فرهنگمان خارج شوند ...

اميدوارم بخونيدش !

براي اعضا هم نيست اما خواهشا بخونيد و ببينيد چي كار با ما كردن ...



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 15 آذر 1398برچسب:اعراب , گمراه ترين مردم, | 6:55 بعد از ظهر | نویسنده : باربد |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد
  • فال روزانه
  • آریس پیکس